منـــیــبــــــــــــ

اللهم ارحم من لایرحمه العباد، و اقبل من لایقبله البلاد...

منـــیــبــــــــــــ

اللهم عجل لولیک الفرج
و العافیة و النصر،
و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته و محبیه،
بحق فاطمة الزهراء....

موسسه بیان معنوی


۱۲۳ مطلب با موضوع «ذوی النُّهی» ثبت شده است

تنها دلم به کرب و بلایی شدن خوش است...

یا حسین(علیه السلام) ادرکنی

 

رفتند کربلا  و مرا جا گذاشتند...

روی دلم دوباره همه پا گذاشتند...

 

تنها دلم به کرب و بلایی شدن خوش است...

-گیرم مرا زقافله تنها گذاشتند...-

 

این بار هم ز قافله جا ماندم، ای دریغ!

خوبان چه شد بحال خودم واگذاشتند..؟

 

دنبال آفتابِ سرِ نیزه گم شدم...

حالا دل مرا به تماشا گذاشتند...

 

با دل مرا به کرب و بلا می برد حسین(علیه السلام)...

سهم مرا به عهدۀ مولا گذاشتند....

 

حالا اگر لیاقت آنجا نداشتم،

یک کربلا برای من اینجا گذاشتند...

 

آری مرا که خادم هیئت نوشته اند،

دربست وقف زینب کبری گذاشتند...

 

بر دیده اَبر مقتل مولا چکیده است...

بر سینه مِهر حضرت زهرا گذاشتند...

 

بر دل جمال حضرت مولا کشیده اند...

بر جان وصال آل عبا را گذاشتند...

 

آنانکه می روند سوی هیئت حسین،

انگار دل به جنّت اعلا گذاشتند...

 

این ساده نیست ، دل حرم الله می شود...

این را به دل در عالم بالا گذاشتند...

 

هرکس که اهل چلّه نشینیِ کربلاست،

یک اربعین در عالم معنا گذاشتند...

 

می خواستم شهید ره کربلا شوم؛

این وعده را دوباره به فردا گذاشتند...

محمود ژولیده

 

شرح حدیث...

[همراه همیشگی مان ، "ذره" ، در یکی از نظرشان این حدیث زیبا رو نوشتند...]

رُوِیَ عَن عَلِیِّ اَمیرِالمُومِنینَ عَلَیهِ السَّلامُ قالَ:
کَما اَنَّ الشَّمسَ وَ الَّلیلَ لا یَجتَمِعانِ کَذلِکَ حُبُّ اللهِ وَ حُبُّ الدُّنیا لا یَجتَمِعانِ[1]
 
ترجمه حدیث: 

حضرت امیر المؤمنین علی علیه السلام فرمودند:
همان طور که خورشید و شب با یکدیگر جمع نمی­شوند، محبّت و دل بستگی به خداوند نیز با محبّت و دل بستگی به دنیا جمع نمی­شوند.
 
شرح حدیث: خیلی زیبایی در این روایت دیده می­شود. انسان اگر بخواهد بفهمد حبّ به خدا دارد یا نه، راهش چیست؟‌ این امری نیست که هفته­ای و ماهی یا سالی یک بار پیش بیاید، بلکه انسان در هر روز چندین بار بر سر دو راهی دنیا و آخرت قرار می­گیرد؛ آن هم نه فقط بُعد وجودی او، بلکه تمام ابعاد وجودیش مثل قلب، عقل، اعضاء و جوارح، دست، پا، زبان، گوش، چشم و حتّی خطورات ذهنیّه او مثل دروغ، غیبت، تهمت، مال حرام خواری، نگاه به نامحرم و... انسان ببیند کدام را انتخاب می­کند امر الهی را انتخاب می­کند که نور است، یعنی محبّت و دوستی به خداوند را، یا این که معصیت را انتخاب می­کند که ظلمت و تاریکی و محبّت و دل بستگی به دنیاست؟
‌ نور و ظلمت در یک جا جمع نمی­شوند و دل ظرف محبّت خداوند است و دو شیء و دو چیز در او جای نمی­گیرد، محبّت و دل بستگی به خداوند یعنی نورانیّت، نشاط، آرامش، برکت، نیکوکاری. و محبّت و دل بستگی به دنیا، یعنی ظلمت، تاریکی، اضطراب، افسردگی، فساد، گناه و معصیت. حالا انسان ببیند در شبانه روز زندگی خود چه چیز را انتخاب می­کند؟‌ این از عمل انسان معلوم می­شود. آیا دل را در اختیار صاحب خانۀ با محبت خود و انجام فرامین او قرار داده­ایم؟ یا اینکه با نافرمانی، معصیت و گناه صاحب خانه را از دل بیرون کرده به مستأجر و یا بالاتر به غاصبی که محبّت دنیا و شیطان است داده و دل را بیمار کرده­ایم؟
انسانی که کارهای شیطانی انجام می­دهد و می­گوید خدا را دوست دارم، حرفش یک دروغ و فریب شیطان است. او دل را به شیطان تحویل داده است. البته چون خداوند کریم، مهربان و توّاب است، انسان می­تواند با توبه و انجام اعمال نیک دل خود را از شیطان پس گرفته و ظرف محبّت خدا کند.

[1]غرر الحِکَم و دُرر الکَلِم، صفحه 141، روایت 2513