برای ما بساط کربلا درست میکنی؟...
اگر چه تو طبیبی و دوا درست میکنی،
گهی برای خیر ما بلا درست میکنی...
از این طرف همیشه بارها خراب میکنم،
از آن طرف همیشه بارها درست میکنی...
کنار تو غریبه های شهر نیز راحتند!
تویی که از غریبه آشنا درست میکنی...
گدای بی نوای کوی تان شدن بدست من نبود؛
تو با کریمی خودت گدا درست میکنی...
اگر چه من خجل شدم، اگر چه سنگ دل شدم،
تو از وجود سنگ هم طلا درست میکنی!
من از گناه خسته ام، از اشتباه خسته ام،
بجان مادرت بگو مرا درست میکنی؟...
از این دلی که سالهاست بندگی نکرده است،
فقط تویی که بنده ی خدا درست میکنی...
تو یک غروب میرسی و گنبد بقیع را
شبیه گنبد امام رضا درست میکنی...
تو را قسم به گریه های زیر قبه ی حسین،
برای ما بساط کربلا درست میکنی؟...