مرگ بر امریکا
گیرم بیلبوردهای بیصداقتیاش را از دیوار شهرم پایین کشیدید؛ گیرم آرام و بیخیال نشستید و حرفهای مفتش را بیجواب گذاردید؛ گیرم بر آستانۀ دهانتان پاسبان نهادید که مبادا گوشهای از کلامتان سگی از خانهزادش را خوش نیاید؛ گیرم قلمم را شکستید که نیش آن بر جان «وندیشرمنِ» گیسبریده ـ که نافش را با تیغ دروغ بریدهاند ـ ننشیند؛ گیرم ...؛ امّا چه سود؟! نقشهای نشسته بر دیوارۀ سنگیِ بیستونِ دلم را که نمیتوانید پاک کنید. «مرگ بر امریکا» فقط یک شعار نیست؛ پایهای است از پایههای باور انقلابیام. از خیال خود بیرون کنید این شورِ شیرین را ارزان وانهم.
***
باور کنید ما پیشرفتهترین کشور دنیاییم! شاهدش اینکه آلمانها، پس از سالها، تازه فهمیدهاند ناجوریِ جنس این نارفیق را، که پشت درهای خانهشان فالگوش ایستاده و ما 34 سال است که ننگش میگوییم، مرگش میخواهیم و خانهاش را جاسوسلانه مینامیم. شگفتا! شما ـ با اینکه شیفتۀ توسعهاید به تعریفِ غربی آن ـ دستور عقبنشینی داده و در پی گموگور کردن «کلید» توسعهاید! سادهلوحی نکنید. راز آقاییِ ما مرام پیرِ خمین است. به بیراهۀ پیشرفت وارداتی نروید. پیشرفت صادراتی را کلیدی غیر از این نیست.
***
من تشنۀ خشمام؛ خشم از بیداد و تباهی. هنوز یارانه میگیرم و باکی از گرسنگی ندارم. عطش است که امانم را میبُرد. اگر تحریمها به آنجا برسد که نان شب هم نداشته باشم، اُجاق کینهام را خاموش نمیکنم. به گاهِ عطش، صحیفه میخوانم و از دریای کلام آن پیر سیراب میشوم؛ «صحیفۀ نور» را. چشمۀ خاطرهگوییِ شما شور است؛ تشنگیام را فرونمینشاند.
***
امریکاییها بدانند که «all options are on the table».
هنوز در مرصادیم؛ همانجا که از قطار جنگ پیاده شدیم. همواره کینههایمان را سوهان زده و صیقلی نگهداشتهایم. دستانمان روی ماشه است. نیک میدانیم که آنها و پَسافتادههای اسرائیلیشان فقط از نفیر گلوله حساب میبَرند. به نسیم کمجان مدارا دل خوش مدارید. ما همچنان در پی محو اسرائیلیم.
از: شور شیرین
- ۹۲/۰۸/۰۸
به روزیم با ...
جایی که بی حجابی واجب الهی ست ...!