چشم به راه | شنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۳، ۱۱:۵۴ ب.ظ |۹ نظر
یا رضا جان کن مدد بر خوانِ تو مهمان منم
در شبِ میلادِ تو دلْتشنهی درمان منم
دست من از عیدی لطف و شفاعت خالی است
پادشاهی من گدایم، دست بر دامان منم
در بیابان خطا گم کردهام راهِ نجات
ضامن آهویی و آهوی سرگردان منم
هشتمین نور و دهم مولای خوبان یا رضا
ده پناهم بیپناهم در جهان، حیران منم
عهد کردم تا نگیرم حاجتم را ای رئوف
تا سحر کوبم درِ میخانه و گریان منم...
عید همه ی همسنگران مبارک! (:
+ برای سلامتی همه مریض ها و عاقبت بخیری تمام مسلمین،
و نیز رفع کید و دشمنی دشمنان اسلام و تشیع، و توفیق و پیروزی مجاهدان اسلام بسیار دعا کنیم.
++ این هم عیدی:
امام رضا(علیه السلام): اعمال صالح و جدیت در عبادت را به اتکای دوستی آل محمد(ص) رها مکنید و دوستی آل محمد(ص) و قبول امر آن ها را هم به اتکای عباداتتان از دست مدهید؛ چراکه هیچ یک از این دو به تنهایی پذیرفته نمی شود.
چشم به راه | سه شنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۲۷ ق.ظ |۳ نظر
کرامتی از امام رضا(علیه السلام) : سخن نگفته، به درمان دل شوی مشغول
ریان بن صلت گفت : وقتى خواستم به عراق بروم ، تصمیم گرفتم به خدمت حضرت رضا علیه السلام رفته ، با او وداع کنم و پیراهنى هم از او بگیرم تا داخل کفنم گذارم و درهمى چند هم براى خرید انگشترى از براى دخترانم از او بخواهم .وقتى خدمت آن حضرت رسیدم ، در هنگام وداع چنان اشک جارى کشت و افسرده خاطر شدم که تقاضاهاى خود را از یاد بردم .
زمان خارج شدن ، امام (ع) مرا نزد خود خواند. فرمود: ریان ! مى خواهى پیراهنم را به تو دهم تا هر زمان که از دنیا رفتى ، آن را در کفنت گذارند؟مى خواهى درهمى چند از من بگیرى تا از براى دخترانت انگشتر بخرى ؟
عرض کردم : آقاى من ! قبل از شرفیابى ، چنین تصمیمى داشتم که اینها را از شما در خواست کنم ؛ ولى فکر فراق و دورى از شما چنان مرا تحت تاءثیر قرار داد که اینها را زا یاد بردم .
یک طرف پشتى را - که بر آن تکیه کرده بود - کنار زد و پیراهنى برگرفت و به من داد.و فرش نماز را بلند کرده ، مقدارى درهم برداشته در اختیارم گذاشت ؛ وقتى درهمها را شمردم سى درهم بود.