منـــیــبــــــــــــ

اللهم ارحم من لایرحمه العباد، و اقبل من لایقبله البلاد...

منـــیــبــــــــــــ

اللهم عجل لولیک الفرج
و العافیة و النصر،
و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته و محبیه،
بحق فاطمة الزهراء....

موسسه بیان معنوی


۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محرم الحرام» ثبت شده است

دارد چه زود سفره تو جمع می شود!


دارد تمام می شود آقا عزای تو . . .

کم گریه کرده ایم محرم برای تو . . .

 

دارد چه زود سفره تو جمع می شود!

تازه نشسته ایم بخوریم از غذای تو . . .

 

شبهای آخر است گدا را حلال کن!

این هم بساطِ نوکر بی دست و پای تو . . .

 

ما را ببخش گریه ی سیری نکرده ایم . . .

چشمانِ خشکِ ما خجل از این عزای تو . . .

 

هر روز، روز تو. . . همه جا محضر شما . . .

یعنی که هست هر چه زمین، کربلای تو . . .

 

میلِ دوبارگیِ بهشت آدمی نداشت ،

وقتی شنید گوشه ای از روضه های تو . . .

 

کی دست خالی از در این خانه رفته است؟

دست پر است تا به قیامت گدای تو . . .

 

تنها بلد شدیم تباکی کنیم و بس!

گریه کند برای تو صاحب عزای تو . . .

 

گریه کن تو حضرت زهراست والسلام . . .

جانم فدای فاطمه ، جانم فدای تو . . .

 

تازه به شام می رسد از راه قافله . . .

تازه رسیده نوبت تشت طلای تو . . .



علی اکبر لطیفیان

یـا ایِــــها العــــزیز و یـا ایـــــها الامیـــــر

 

نامت هنوز هم هیجان می دهد مرا . . .
این پرچم سیاه تکان می دهد مرا . . .

وقتی شبیه مرده حسینیه می روم،
سینه زنی دومرتبه جان می دهد مرا . . .

من گریه می کنم، عوضش مادرت به حشر،
از آتش عذاب امان می دهد مرا . . .

روزی من به مجلس اشک تو بسته است . . .
اصلا همین عزاست که نان می دهد مرا . . . !

خوردم زمین و نام تو را بردم، ای حسین !
این دست خیر توست، توان می دهد مرا . . .

در ازدحام روز قیامت دلم خوش است
انگشت مادر تو نشان می دهد مرا . . .

من دست خالی آمده ام ، دست من بگیر !
یا ایـــــها العزیز و یا ایـــها الامـــــیر . . .